پورچیستا جون نفس باباومامانپورچیستا جون نفس باباومامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

پورچیستا نفس مامان وبابا

آش دندون گل نازمون

  دلنوازمون با  دو تا الماس زیبا و درخشانی که توی دهان قشنگش درآورده با خنده های دلرباش حسابی دل ما رو برده ومادر جونش برای این الماسهای قشنگش آش پخت و هدیه زیبایی واسه پورچیستا جون گرفت الهی مامی دورت بگرده، این عکسها هم به همین مناسبت هستش جیگر گوشم.   ا ...
15 مرداد 1391

مرواریدهای عسلم

در پنجمین روز از پنجمین ماه سال در حالیکه دختر گلمون یکروز مانده بود که پنجمین بهار زندگیش تمام بشه و قدم به شش ماهگی بزاره متوجه دو تا مروارید زیبا داخل دهانش شدیم که من و باباشو شوکه کرد و یکی از زیباترین روزهای زندگیمون بود و از فرط خوشحالی نمیدونستیم چکار کنیم الهی که دورت بگردم دندونهای خوشگلت مبارک باشه این چند روز که بیتابی میکردی داشتی دندون در میاوردی و دندونگیرت رو که به لثه هات میمالوندیم خیلی خوشت میومد میدونیم که خنده های قشنگت با دراومدن این دندونها هزار برابر قشنگتر میشه
7 مرداد 1391

اولین غذای نازبانو

امروز عصر دخترنازمون رو واسه چکاپ ماهانه پیش دکتر بردیم که خدا رو هزار مرتبه شکر سالم بود و خانم دکتر گفت که دیگه میتونه غذای کمکی بخوره که ما کلی ذوق کردیم. تا اومدیم خونه رفتم آشپزخونه و واسه یکی یدونم برنج درست کردم و او هم با اشتها نوش جون کرد.الهی که قربون اون غذا خوردنت بشیم یه روز میبنی که به جای  عصرونه خوردیمت آخه روزبه روز شیرینتر و جذابتر و دلرباتر میشی. میدونیم که این روزها دیگه تکرار نمیشه به خاطر همین عاشق این روزها هستیم و عاشقانه این کارها رو برات انجام میدیم
1 مرداد 1391

عکسهای دلنوازمون

این روزها نفس ما خیلی بانمک شده الهی که من بشم به فداش تازه یاد گرفته که سینه خیز میره هر چیزی روکه میبینه خوشش میاد جیغ میکشه و میخنده تا اونرو بدست نیاره دست از تلاش برنمی داره ...
1 مرداد 1391

نظر

از همه پدر و مادرهای مهربون وتمام کسانی که از این سایت دیدن میکنند کمال تشکر را داریم خواهشمندیم با اعلام نظر خود ما را در بهتر کردن سایت همراهی کنید.                                                                                   با تشکر ...
22 تير 1391

تغییرات گل نازمون در این روزها

   جیگر گوشمون در این روزها خیلی شیطون شده و کارهای جدید و بامزه ایی انجام میده که حسابی دل من و باباشو برده پورچیستای ناز ما یاد گرفته که رو شکمش برگرده و روی دستاش می ایسته و گردنشو بالا میگیره و حسابی میخنده و صداهای زیادی از خودش در میاره که دوست داره ما بهش نگاه کنیم وجدیدا دستاشو تو دهنش میکنه و اونارو میخوره خیلی خوابش کم شده و موقع شیر خوردن یکسره بازیگوشی میکنه الهی که من به قربون این بازیگوشیهات برم   ...
31 خرداد 1391