پورچیستا جون نفس باباومامانپورچیستا جون نفس باباومامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

پورچیستا نفس مامان وبابا

« اندکی صبر ، سحر نزدیک است »

یا ابا عبدالله ؛ اینک ایام شهادتتان فرا رسیده است ، آمده ام تا  مُحرّمتان با ساز دلم ، تمرین نوازندگی کند ، و از سیطره ی ذلت بار نفس نجاتم دهد و پیش ازآنکه خاک گور بر اندامم بنشیند ، پاک شوم . قرنها بین من و شما فاصله انداخته است ، و هرجا که می رسم فقط رد پایی از شما آنجا جا مانده است ، زندگی فقط با نام حسین (ع) جریان دارد ، چشمه های آب سمی شده اند و به حرمت شما آب از آب می ترسد . هیچ گلی در نینوا نمی خندد و ولیعصرمان هنوز رخت عزا بر تن دارد . نمی دانم برای کدام مصیبت شما آجرک الله بگویم ، آیا داغ برادر را آلام باشم و یا برای شهادت شبیه ترین مردم به رسول خدا اشک ماتم بریزم . نمی دانم حسر...
30 آبان 1391

عکسهای شش ماهگی نفسم

دیروز تولد ٦ ماهگی دخترم رو جشن گرفتیم الهی که مامی به دورت بگرده روز به روز شیرینتر و بانمک تر میشی وقتی که بابا جون خوابیده میری با اون دستهای کوچولو خوشگلت آروم میکشی رو صورتش تا بیدار بشه. جدیدا هم یاد گرفتی که جیغ میکشی مخصوصا موقعی که خیلی خوشحالی و یا تو خیابون هستیم.   ...
7 شهريور 1391